Skip to main content

اندفاعات جلید

اندفاعات جلدی
اندفاع یا Lesion  عبارت از تظاهرات اند که در سیر امراض جلدی قابل رویت میگردد , هدف از تظاهرات در این جا خارش , درد , سوزش ....... نمیباشد بلکه به آن پدیده های گفته میشود که وجود ظاهری داشته باشد.
معمولا اندفاعات در اکثر ماخذ های جلدی به دو دسته تقیسم میگردد :
1.      اندفاعات ابتدائی  Primary Lesions  
2.      اندفاعات ثانوی  یا  Secondary Lesions  
3.      اندفاعات مخصوص یا Special Lesions
حالا میخواهیم انواع اندفاعات را بصورت مفصل تشریح کنیم

اندفاعات ابتدائی :
1.      ماکول یا Macule  :
ماکول عبارت است از یک تغیر رنگ جلد با حدود قاطع میباشد , ماکول تنها تغیر رنگ بوده , ماکول هموار بوده برجسته نمیباشد , سایز ماکول در اکثر کتاب های معتبر کمتر از یک سانتی متر گفته شده است ولی در بعضی از کتاب ها ماکول به اندازه نیم سانتی یا کمتر از آن گفته شده است.
تغیرات در رنگ ها ی موجود (بصورت نارمل ) سبب تعین انواع ماکول میگردد که ذیلا تشریح میگردد :
a.      ماکول کمرنگ یا  Hypopigmented Macules   : در صورت که کاهش در تعداد حجرات رنگساز (Melanocytes ) واقع گردد ویا هم مقدار رنگ را که این حجرات تولید میکند کاهش بیابد در آنصورت یک ساحه کمرنگ بوجود میاید که بنام ماکول کمرنگ یا Hypopigmented Macule  یاد میشودمانند نقاط کمرنگ در مرض جذام.
b.      ماکول های بیرنگ یا Depigmented Macules  : در صورت که حجرات رنگساز کاملا ازبین رفته باشند و یا موجود نباشد در آنصورت نقاط تباشیری رنگ (سفید خالص) بوجود میاید که بنام ماکول های بیدون رنگ یا (Depigmented Macules   ) یاد میشود مانند نقاط بیدون رنگ در مرض پیس یا Vitiligo .
c.       ماکول ها ی تیره رنگ یا Hyperpigmented Macules : در صورت که مقدار میلنین در اپیدرم افزایش یابد در آنصورت نقاط کوچک ظاهر میگردد که بنام Freckles  یا کنجدک یا مگسک یاد میشود , و درصورت که این رنگ بصورت یک لکه بزرگ ظاهر شود بنام لکه حاملگی یا Choalasma  یاد میشود در این حالت رنگ لکه ها نصواری یا سیاه بنظر میرسد, اما وقت که تعداد حجرات رنگساز افزایش بیابد در آنصورت لکه های که بوجود میاید بنام های Lentigo Simplex   و Lentigo Maligna   یا د میشود. باید تذکر داد که اگر میلنین در طبقه درم ظاهر شود بشکل یک سایه آبی مایل به خاکستری قابل رویت میباشد مثال این حالت را امراض Mangolian Spot  و Fixe Drug Eruption  تشکیل میدهد.
d.      ماکول های احمراری یا Erythematous Macules  : در صورت که جریان خون همزمان با توسع عروق (اوعیه کوچک ) در جلد افزایش یابد در آنصورت ماکول های احمراری (گلابی) بوجود میاید که این ماکول ها با وارد نمودن فشار بالای شان به آسانی زایل میگردد وبعد از دور نمودن فشار وارده دوباره ظاهر میگردد (Blanchable ), ماکول ها متذکره در امراض مانند Rash های دوائی و وایریسی دیده میشود.
e.      پورپورا Purpura  :  خارج شدن کرویات سرخ خون از داخل دوران به داخل طبقه درم سبب بوجود آمدن ماکول های Purpuric  میگردد که این ماکول با وارد نمودن فشار زایل نمیشود , اندفاعات بزرگتر آن بنام ایکیموزس یا  Ecchymosis  یاد میشود  که این حالت  در مرض Thrombocytopenic Purpura  دیده میشود.
2.      پاپول یا Papule :
پاپول عبارت است از یک برجسته گی کوچک و سخت روی جلد است که معمولا قطر یا اندازه آن کمتر از یک سانتی متر میباشد. بخاطر دیدن پاپول های کوچک کافی است تا از یک زاویه توسط چراغ دستی بالای ساحه نور انداخته شود در آنصورت پاپول به درستی قابل رویت میگردد. معمولا تظاهرات کلینیکی و اوصاف یک پاپول برای تشخیص آن کافیست , اوصاف ذیل در یک پاپول در نظر گرفته میشود:
A.      شکل یا Shape پاپول : شکل  پاپول یک وصف خوب تشخیصیه برای پاپول بوده که بصورت خلاصه ذیلا تشریح میگردد.
a.      پاپول ها میتوانند به شکل نوک تیز یا Acuminate  موجود باشد که نمونه امراض با این نوع پاپول ها عبارت اند از Pitryasis Rubra Pilaris و یا Follicular Lichen Planus  .
b.      پاپول ها ی تفلسی یا Scaly  : ای نوع پاپول های که بنام Papulosquamouse  نیز یاد میشود در امراض مانند : سفلیس ثانوی و یا Gutate Psoriasis  قابل دید است.
c.       پاپول های گنبد شکل یا Dome – Shape Papules : این پاپول ها به شکل گنبدی دیده شده که در امراض مانند :Molluscum Contagiosum  قابل دریافت است.
d.      پاپول های هموار یا Flat – Toped Papules  : قسمت فوقانی این پاپول ها به شکل هموار دیده شده که مثال خوب این پاپول ها را میتوان در آن دریافت کرد مرض Lichen Planus است.

B.      رنگ پاپول : رنگ پاپول یک وصف خوب تشخیصیه برای امراض  که تظاهر کلینیکی شان پاپول بوده , میباشد که بصورت خلاصه ذیلا تشریح میگردد.
a.      پاپول های سرخ رنگ در مرض Psoriasis  قابل دید میباشد.
b.      پاپول های سفید مرواریدی یا Pearly White Papules : این نوع پاپول های در مرض Molluscum Contagiosum   قابل دریافت است.
c.       پاپول های بنفش یا Violaceous Papules  : این پاپول ها برای مرض Lichen Planus  خیلی تشخیصی است.
d.      پاپول های خاکستری یا مسی رنگ یا Coppery Papules  : این اندفاعات در مرض سفلیس ثانوی قابل دریافت است.
e.      پاپول های زرد رنگ یا Yellowish Papules  : در Xanthomatosis قابل دریافت است.
f.        پاپول های Hemorrhagic or Necrotic  که بنام Palpable Purpura  نیز یاد شده کلید تشخیصی برای Vasculitis  میباشد.
g.      پاپول های آبی مایل به سیاه در امراض مانند : Malignant Melanoma  , Blue Nevus  ,  Kaposi Sarcoma قابل دریافت هستند.
h.      پاپول های گوشتی یا Skin Color Papules  : این نوع پاپول های در امراض مانند : Adenoma Sebaceum  و Amyloidosis قابل دریافت هست.
پاپول های میتوانند در قسمت مرکزی شان سره (ناف ) داشته باشند که بنام Umblicated Papules یاد شده و در Molluscum Contagiosum   دیده میشود  , و هم پاپول ها میتواند توسط یک قسمت باریک شان به جلد وصل باشند که این پاپول ها بنام Pedunculated Papules  یاد شده و در امراض مانند Neurofibromatousis  و Skin Tags قابل دریافت هستند.

3.      پلاک یا Plaque  : عبارت از یک برجسته گی سخت جلدی است و ساحه را که احاطه  میکند زیاد تر از ارتفاع آن باشد. پلاک ها معمولا از یکجا شدن پاپول های همجوار  بوجود میاید ویا هم از بزرگ شدن یک پاپول از قبل موجود تاسس میکند . تعریف دیگری که وجود دارد عبار ت است از : پلاک عبارت است از برجسته گی جلدی که اندازه آن از یک سانتی متر بزرگ تر باشد.
یادداشت : من شخصا با کمله برجسته گی در قسمت تعریف پلاک موافق نیستم چون پلاک ها ی فرورفته نیز وجود دارد مانند پلاک اتروفیک در مرض Discoid Lupus Erythematous .
4.      Patch : این اصطلاح بهتراست استعمال نگردد چون طوری که قبلا استعمال میشد در بر گیرنده پلاک و ماکول بزرگ بود  ( این اصطلاح توسط متخصصین جذام زیاد تر استعمال میگردید که در برگیرنده معنی های پلاک و ماکول بزرگ در عین زمان بود). در این اواخر بجای Patch  از کلمه ماکول بزرگ Large Macule و ساحه ماکولی یا Macular Area  استفاده میگردد.
5.      نودول یا Nodule  : عبارت است از یک برجسته گی قابل جس جلد است که معمولا از باعث رشد سه بعدی پاپول بوجود میاید تنها نقطه قابل تفکیک میان پاپول و نودول همان عمق شان است , نودول بصورت ابتدائی میتواند اپیدرم , درم ویا هم تحت الجلد را مصاب سازد. تعریف دیگری که برای نودول قبول شده است عبارت است از : نودول عبارت است از اندفاع با حدود قاطع , سخت , قابل جس , عمیق و ارتشاحی که معمولا اندازه آن بزرگتر از 1 سانتی متر میباشد. وقت که نودول از سطح جلد برجسته باشد معمولا مدور ویا گنبدی شکل به نظر میرسد مانند نودول Erythema Nodosum  و نودول های که در تحت جلد میباشد باید توسط جس دریافت گردند مانند نودول های آکنه یا جوانی دانه.
6.      سیست یا Cyst  : عبار است از کیسه  که محتوی مایع داشته باشد, محتوی آن میتواند قیح , خون , افرازات غدوات دهنیه وغیره ...... باشد.
7.      وزیکول یا Visicle : عبارت است از یک تجمع مایع که اندازه آن کمتر از نیم سانتی باشد (بعضی از مولفین 1 سانتی متر میگویند), محتوی آن معمولا ماده مصلی , مصلی تقیحی ویا خون میباشد. وزیکول اکثر اوقات در جلد ملتهب (التهابی) ظاهر میگردد . وزیکول در طبقه اپیدرم تشکل کرده و بیدون بجا گذاشتن داغ از خود التیام میابند.
8.      بول ("با" با ضمه خوانده میشود مانند "نور") یا Bullae  : عبارت است از یک وزیکول که اندازه آن از 5 ملی متر (نیم سانتی متر ) بزرگتر باشد , بول میتواند نازک یا شکنند یا Fluccid  ویا سخت یا Tense  باشد. بول ها ی که در قسمت اپیدرم موقعیت دارند شکنند بوده و به آسانی پاره  میگردد مانند بول های Pemphigus  , و بول های که در طبقه درم موقعیت دارد سخت بوده و تا مدت زیاد تر باقی میماند مانند بول های Pemphegoid .
9.      پوستول یا Pustule : این اصطلاح تشریح کننده تجمع موضعی قیح میباشد. این اندفاع میتواند بصورت ابتدائی موجود باشد ویا از وزیکول تشکل کند. این اندفاع میتواند به شکل یک دانه ئی ویا بشکل گروه ها موجود باشد.محتوی پوستول میتواند منتن ویا هم معقم باشد.
10.  ویل یا Wheal : این اندفاعات عبارت اند از برجسته گی گذری و اذیمائی جلد , که اندازه های و اشکال مختلف را دارا میباشند , رنگ آن میتواند خاسف ویا گلابی باشد. دلیل بوجود آمدن آن توسع عروق خون در طبقه درم و اذیمای طبقه درم میباشد. ویل اندفاع وصفی برای Urticaria  یا پت و عکس العمل های Urticarial  است.
11.  تومور یا Tumor : عبارت است از یک تورم بزرگتر از 2.5 سانتی متر , موقعیت تومور ها در طبقه درم ویا تحت طبقه درم بوده ویا هم توسط یک  ساقه  به آن مرتبط میگردد.مثال های آن نیوروما , فایبروما , لایپوما و غیره ...... میباشد.

اندفاعات ثانوی یا Secondary Lesions  :
اندفاعات ثانوی به اندفاعات گفته میشوند که بالای اندفاعات اولیه واقع گردد و ذیلا تشریح میگردد:
1.      تفلس یا Scale  : عبارت است از ورقه های سخت که از اثر پوست ریزی تولید شده و علت آن تشوش در Keratinization میباشد. در حالت نارمل نیز طبقه کورنیوم تفلس میکند اما این تفلس خیلی کم است و  قابل رویت نمیباشد. تفلس از نظر پتولوژی از اثر ازدیاد در تکثر یا تسریع انقسام حجرات بمیان میاید. تفلس میتواند انواع ذیل داشته باشد :
a.      خشک و نقره ای رنگ یا Silvery Scales  : مانند تفلسات مرض Psoriasis  .
b.      تفلس چرب یا Greasy Scales  : مانند تفلسات مرض Seborrheic Dermatitis .
c.       تفلسات آرد (سبوس) مانند یاScales   Furfuraceous: مانند تفلسات Pitrysiasis Versicolor  .
d.      تفلسات چسپنده یا Adherent Scales  : مانند تفلسا ت مرض DLE .
e.      تفلسات یخن مانند یا Collarette Scales :   مانند تفلسات مرض Pityriasis Rosea  .
f.        تفلسات بزرگ و چند ضلعی یا Large Polygonal Scales : مانند تفلسات مرض Ichtyosis .
g.      تفلسات بزرگ , ورقه ئی در امراض مانند Toxic Epidermal Necrolysis  و مرض Staphylococcus Scalded Skin Syndrome  (SSSS) دیده میشو د.
2.      قشر بستن یا Crust  : عبارت است از تجمع ترشحات التهابی و افرازات بدن بالای جلد. Crust به اشکال ذیل موجود باشند :
a.      مصلی یا خونابه ئی یا Serous  : این نوع Crust دارای رنگ زرد و یا رنگ عسلی میباشند مثلا در Pyoderma ها.
b.      تقیحی یا Purulent Crust  : دارای رنگ زرد مایل به سبز میباشد
c.       خون آلود یا Bloody / Hemorrhagic Crust  : برنگ سرخ مایل به سیاه دیده میشود.
d.      و یا هم میتواند قشر با ترکیب از انواع بالا موجود باشد.
3.      Fissure  یا ترک یا شیار یا Rhagade  : عبارت از ترکیدن یا شیار عمودی طبقه اپیدرم, که اکثراَ این اندفاعات دردناک میباشد , شیار ها معمولا در جلد های التهابی , غیر الاستیکی , ضخیم مانند کف های دست , کف های پا , بالای مفاصل , نقاط وصل جلد و مخاط , زوایای دهن و شیار مقعدی  قابل دریافت است.
4.      خراشیده گی یا Excoriation  : این اندفاعات خطی شکل از اثر خراشیدن جلد به میان میاید و غالب اوقات توسط قشر خونی یا Bloody Crust  پوشیده میباشد.
5.      فرسایش یا فرسوده گی یا Erosion  : این حالت به تخریب قسمی طبقه اپیدرم گفته میشو, که میتواند از اثر تخریب پاره شدن وزیکول , بول و پوستول بمیان بیاید و یا هم میتواند از اثر ضربات و مواد کیمیاوی بوجود آید.Erosion  بدون بجا ماندن داغ به بهبود میرود.
6.      قرحه یا زخم یا Ulcer  : به از بین رفتن موضعی تمام طبقات اپیدرم و طبقه درم اطلاق میگردد که با بجا ماندن داغ التیام میابد. اوصاف یک قرحه براب تشخیص عامل آن خیلی با ارزش بوده که ذیلا بیان میگردد:
a.      موقعیت یا Location  : که نظر به نواحی بدن تعین میگردد.
b.      اندازه یا Size  : اندازه آن میتواند قرحات کوچک ویا قرحات بزرگ باشد ویا هم میتواند ابعاد آن به  انچ, سانتی و یا ملی متر اندازه گردد.
c.       شکل بندی یا Configuration  : قرحه میتواند به اشکال ذیل موجود باشد:
                                                              i.      مدور یا Round  
                                                            ii.      بیضوی یا Oval
                                                          iii.      گوشه دار یا Angular  
                                                           iv.      حلقوی یا Annular  
                                                             v.      قوسی یا پرگاری یا Circinate
d.      کناره ها یا  Borders : کناره های یک قرحه مشخصه خوب برای دریافت علت آن میباشد که ذیلا شرح میگردد.
                                                              i.      هموار یا Flat  
                                                            ii.      نقب زده شده یا از زیر خراب شده یا Undermined
                                                          iii.      به خارج بر آمده یا Punched Out
                                                           iv.      دور خورده یا Rolled  
7.      قاعده یا Base  : قاعده یک قرحه یک نشانگر خوب دیگر برای تشخیص علت قرحه بشمار میرود که ذیلا از انواع آن  نام برده میشود:
                                                              i.      نرم یا Soft  
                                                            ii.      ارتشاحی یا Infiltrated  
                                                          iii.      غشائی یا Membranous  
                                                           iv.      مانند چرم شسته شده یا Washed Leather  **
b.      افرازات یا Discharges : تعین نوع افرازات نیز در تشخیص قرحه نقش مهم دارد که در ذیل به شرح انواع افرازات میپردازیم:
                                                              i.      افرازات مصلی یا Serous  
                                                            ii.      افرازات مصلی – تقیحی یا Seropurulent  
                                                          iii.      افرازات خونی یا Hemorrhagic / Bloody  
c.       محیط یا اطراف قرحه یا Surrounding : در اطراف یا محیط قرحه تغیرات ذیل قابل دید بوده که از نظر تشخیص مهم میباشد:
                                                              i.      اذیما یا Edema  
                                                            ii.      احمرار یا Erythema  
                                                          iii.      فیبروز یا Fibrosis  
                                                           iv.      تغیر رنگ یا Pigmentation  
d.      اعراض قرحه یا Symptoms  : از نظر تشخیص اعراض که در یک قرحه موجود میباشد خیلی با اهمیت بوده که ذیلا از آنها نام برده میشود:
                                                              i.      سوزش یا Burning  
                                                            ii.      دردناک یا Painful  
                                                          iii.      بدون درد یا Painless  
e.      در یک قرحه  مصاب بودن عقدات لمفاوی ناحیه یا  Regional Lymph Node Involvement  نیز باید جستجو و دریافت گردد.
8.      زخم یا   Wound ‌: عبارت است از ازبین رفتن جلد سالم توسط ترضیضات مانند : عملیات های جراحی و جراحت برداشتن ، زخم نظر به قرحه به سرعت و با داغ کمتر بهبود میابد ، در بعضی از سیستم ها (توسط بعضی از مولفین ) زخم از جمله اندفاعات ابتدائی محسوب میشود.
9.      فاسد شده گی یا Necrosis  : این یک اصطلاح مختص برای حجرات مرده میباشد ، نکروز دونوع بوده یکی نکروز خشک یا Mummification ‌ و دوم  نکروز مرطوب یا Gangrene  ، اکثریت حجرات مرده رنگ تاریک داشته  و علت نکروز را اختلال در جریان خون و ترضیضات خارجی مانند سوخته گی و یخ سوخته گی تشکیل میدهد، انساج نکروتیک یا توسط روش های جراحی دور ساخته میشوند ویا هم توسط انزایم های Proteolytic ‌.
10.  داغ یا Scar  : عبارت است از تشکل نسج منضم جدید, داغ میتواند هایپرتروفیک یا Hypertrophic  و یا اتروفیک یا Atrophic  باشد, داغ های امراض مختلف نقاط باارزش تشخیصی دارد مثلا داغ های لوپوس اریتماتوز جلادار (براق ) , نازک , با ترسمات وعائی , و دارای نقاط فروفته کوچک میباشد. بعضی از داغ هاضخیم و سخت شده مانند داغ های هایپرتروفیک و کلوئید , این داغ های هایپرتروفیک ضخیم و بر جسته بوده با افزایش در نسج فیبروز همراه میباشد. داغ های تکمشی یا اتروفیک نازک و چین دار میباشد مانند داغ های سیفلیس , در بعضی افراد نقاط مشخص بدن مساعد به تشکل داغ میباشد مانند قسمت قدامی صدر یا سینه و بالای عضله Deltoid  .
11.  تکمش یا Atrophy  : اتروفی عبارت است از نازک شدن جلد که میتواند طبقه اپیدرم , طبقه درم , انساج تحت الجلد ویا تمام آنها شامل این پروسه شوند , اتروفی میتواند بصورت طبیعی با گذشت سن بوجود بیاید , میتواند در سیر التیام قرحات بوجود آید ویا در اثر تداوی با ستروید ها نیز بمیان آید.
12.  تصلب یا سخت شدن یا Sclerosis  : تصلب عبارت است از سخت شدن و ارتشاح موضعی ویا منتشر طبقه درم ویا تحت الجلد میباشد که با جس سخت و انعطاف ناپذیر قابل دریافت میباشد. جلد فوقانی آن میتواند خاسف , نرم و جلادار باشد (مثلا در Scleroderma  ) ویا هم میتواند درشت و Keratotic  باشد (مثلا در مرض Lichen Sclerosis et Atrophica  ).
اندفاعات مخصوص یا Special Lesions  : این اندفاعات در کتگوری اندفاعات اولیه و ثانوی نبوده وذیلا تشریح میگردد:
1. Burrow  : عبارت است از برجسته های کوتاه و خطی طبقه قرنی (شاخی ) که مختص به Scabies  بوده و موجودیت عامل سببی مرض را در Stratum Corneum  نشان میدهد , Burrow  های طویل و همرنگ جلد ویا گلابی رنگ که به اشکال غیر منظم دیده شده نشانگر مرض Larva Migarans  میباشد.
2. کومیدون یا Comedone  : عبارت است از مملو شدن و مسدود شدن فوحه خروجی قنات  Pilosebaceous  توسط مواد کراتینی طبقه شاخی یا طبقه قرنی جلد. کومیدون ها میتوانند به شکل  باز ( کومیدون ها ی سیاه یا Blackheads  ) و یا هم به شکل کومیدون ها بسته ( کومیدون های سفید رنگ یا Whiteheads  ) موجود باشد. کومیدون معمولا اندفاع تشخیصی برای مرض آکنه و عکس العمل های  آکنه مانند میباشد.
3. ترسمات وعائی یا Telangiectasia  : این اندفاع ، سرخرنگ ، نازک و خطی از اثر توسع اوعیه بوجود میاید. از نظر عامل سببی این اندفاع میتواند Idiopathic  (با علت نا معلوم ) ویا از اثر امراض کولاجن (سکلرو درما ) ، Vascuitis  و  امراض دیگر بوجود آید.
4. Target Lesion  : این اندفاع بصورت اساسی از سه ناحیه یا ساحه تشکل یافته که از داخل به خارج ساحه مرکزی تاریک بوده و شایده از یک آبله تشکل یافته باشد که توسط ناحیه دوم که رنگ خاسف داشته احاطه شده است ساحه سوم که خارجی ترین ساحه بوده از یک حلقه احمراری تشکل یافته است ، این اندفاع برای Erythema Multiforme ‌ وصفی میباشد.
5. Lichnification : عبارت است از ضخیم شدن جلد در اثر مالش و یا خاریدن ناحیه , و با ضخیم شدن ، برجسته شدن خطوط جلدی همراه میباشد ، این اندفاع در سیر امراض التهابی خارش دار مانند Atopic Dermatitis ‌ و Lichen Planus بوجود میاید.
6. Keratosis  : این اصطلاح دلالت بر چسپنده گی هر کتله از کراتین کرده و در لسان جرمنی بنام Horn  یا شاخ یاد میشود.مثال های واضح آن عبارت اند از :
·         تشوشات جنیتک مانند : Palmoplantar Keratoderma  
·         امراض وایرسی مانند : Warts
·         آفات تخریبی  توسط آفتاب مانند : Actinic Keratosis  
·         آفات با منشا نامعلوم مانند : Seborrheic Keratosis
بعضی از کراتوزس ها منحصر به فوحه خارجی  فولیکول موی بوده که اینها با وجود اندازه های کوچک شان قابل تشخیص بوده و مثال واضح آن Keratosis Pilaris  میباشد.
7. Poikeloderma  : عبارت است از تجمع Atrophy ‌، Hyper&Hypopigmentation  و Telangiectasia  در یک ساحه , مثال عمده که این اندفاع در آن موجود میباشد تخریبات مزمن تشعشعی است ، درMycosis Fungoides ‌ نیز این اندفاع موجود میباشد.
8. هایپر تروفی وجلد ضخیم یا Hypertrophy & Thickened Skin : این کلمه ازدو کلمه یونانی (ὑπέρ "excess" + τροφή "nourishment") ), یعنی تغذیه اضافی و از نظر علم جلدی بزرگ شدن یک عضو در اثر بزرگ شدن حجرات ترکیب کننده آن و باید از Hyperplasia  که عبارت است از ازدیاد در تعداد حجرات نه در اندازه آنها , تفکیک گردد , اگرچه این دو پدیده های مختلف اند اما این دو معمولا در عین زمان واقع میگردند مثلا در بزرگ شدن رحم در اثر تاثیرات هورمونی در جریان حاملگی

تهیه و ترتیب : دکتور محمد صبور "صابر"


Comments

  1. حق نشر محفوظ است
    لطفا در صورت نشر آن ازین منبع نام ببرید

    ReplyDelete
  2. با عرض سلام خدمت داکتر صاحب ، عرض کنم خدمت شما که برادر من در سه قسمت صورتش داغ های ناشی از سالدانه بجا مانده ف درقسمت چپ ، قسمت بینی (نزدیک چشم ها)و در قسمت پیشانی ، که در دو قسمت اول فقط داغ ناشی از مرض سالدانه مانده بشکل خیلی کم رنگ و در قسمت پیشانی 3 داغ بااندکی فرورفتگی میباشد ،به چه شکل مشود این داغ ها را برطرف کرد، بوسیه لیزر یا جراحی پلاستیک ؟ و هزینه ش چقدر بطور نسبی میشود.

    ReplyDelete
  3. This comment has been removed by the author.

    ReplyDelete

Post a Comment

Popular posts from this blog

پت یا کهیر

Urticaria & Angioedema Urticaria : اورتيكاريا عبارت از يك عكس العمل وعايي جلد بوده كه بوسيله تظاهر اندفاعات احمراري، اذيماي و گذري بشكل wheal و plaque مشخص ميشود و با احساس خارش شديد، سوزش (stinging) و سوزنك زدن (pricking) همراه ميباشد كه تمام بدن را بشمول كف دست ها پاها مصاب ميسازد. و يا بهعباره ديگر اورتيكاريا يك عكس العمل وعايي جلد در طبقه درم بوده و بوسيله تظاهر Wheal هاي خارش دار مشخص شده، كه عبارت از Plaque هاي برجسته يا اذيماي، خاسف و يا احمراري، گذري و ناپايدار ميباشد. اين اندفاعات اكثرا از 24 ساعت بيشتر دوام نمي نمايند.   تغيرات در سايز و شكل اندفاعات از باعث توسعه و يا برگشت وتيره مرضي در جريان ساعت بميان مي آيد. اندفاعات موجود خارش دار بوده كه شدت خارش متفاوت ميباشد. Angioedema (Quincke’s Edema) : عبارت از شكل شديدتر عكس العمل وعايي جلد با اذيماي بيشتر بوده كه با ميكانيزم مشابه به اورتيكاريا بوجود مي آيد ولي نواحي عميق تر جلد (Dermis & Subcutaneous tissue) را ماوف ميسازد. در اندفاعات ممكن درد بيشتر از خارش باشد. كه برعلاوه جلد و غشاي مخاطي(خصوصا...

گنده بغل یا بوی بد عرق بدن

بوی بد عرق بدن (گنده بغل ) یا Bromhidrosis : عبارت است از بوی بد که بعد از تعرق بوجود میاید معمولا نواحی که مصاب میگردد قسمت های زیر بغل میباشد ولی نواحی دیگر نیز میتواند دارای عرق با بوی بد باشد.   عرق در بدن توسط غدوات عرقی یا Sweat Glands   تولید و از سطح جلد به بیرون اطراح میگردد , دو نوع غدوات عرقی در بدن انسان موجود است : Appocrine   :   که در نواحی زیر بغل , ثدیه ها و نواحی تناسلی موقعیت داشته ,   عرق این غدوات غلیظ تر بوده که حاوی Pheromone ها میباشد عرق اطراح شده توسط این غدوات نیز در ابتدا بدون بو بوده ولی بعد از آن که توسط باکتری های موجود فرصت طلب در پوست سبب تجزیه آن میگردد در نتیجه بوی بد عرق را تولید میکند . غدوات Eccrine   :      این نوع غدوات در تمام نواحی بدن موقعیت داشته ولی در کف دست ها و پاها تعداد آن زیاد میباشد , این غدوات سبب تولید عرق رقیق و آبگین شده و زمان شروع به تعرق میکنند که حرارت بدن بلند برود عرق این غدوات نیز بدون بو بوده ولی زمانیکه باکتری های موجود در ساحه سبب تجزیه عرق گردد بوی بد ر...